معرفی وبلاگ
امام علی (ع): هر چيز داراي سيماست ، سيمای دين شما نماز است.( بحار الانوار، ج ,82 ص 227 )
دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1219248
تعداد نوشته ها : 703
تعداد نظرات : 69
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
 حجّاج ابن یوسف ثقفى ، استاندارِ خونخوار عبدالملک در کوفه ، بود. او با شیعیان و یاران امیرمؤ منان على علیه السّلام بسیار دشمنى مى کرد و حتى ظنّ شیعه بودن و طرفدارى از على علیه السّلام در مورد یک نفر، کافى بود که حجاج ، او را بکشد.
عامر شعبى مى گوید: شبى حجاج مرا طلبید. هراسان شدم ؛ و برخاسته و نزدش رفتم . ناگهان در کنار مسند او، سفره چرمى دیدم ، پهن شده (رسم بر این بود که افراد را روى آن مى کشتند) و شمشیر تیز در کنار آن بود، سلام کردم ، جواب سلام مرا داده و گفت : نترس به تو امشب تا فردا ظهر امان دادم بعد، مرا در کنار خود نشاند، سپس به یکى از دژخیمانش اشاره کرد. او رفت و مردى را که با طناب و زنجیر بسته بودند، آورد و در برابر حجاج قرار داد.
آنگاه به من رو کرد و گفت : این شیخ مى گوید: حسن و حسین دو پسر پیامبرصلّى اللّه علیه و آله هستند، باید از قرآن در این باره دلیل بیاورد وگرنه ، هم اکنون سرش را از بدنش جدا مى سازم .
گفتم : لازم است که او را از زنجیر و بند آزاد سازید که اگر دلیل از قرآن آورد، آزاد شده و مى رود وگرنه با این شمشیر نمى توان که زنجیر را قطع کرده و او را کشت . در هر دو صورت ، باید این زنجیرها را از بدنش جدا کرد.
حجاج دستور داد: بند و زنجیر، از بدن او جدا کردند، خوب به او نگاه کردم ، ناگهان دیدم ، سعید بن جبیر مفسر قرآن ، یار و شاگرد خاص امام سجادعلیه السّلام است ، اندوهگین شدم ، با خود گفتم : چگونه در مورد اینکه حسن و حسین علیهماالسّلام پسران پیامبرصلّى اللّه علیه و آله هستند، مى توان استدلال کرد؛ ناگهان صداى حجاج بلند شد و به سعید، گفت : دلیل خود را از قرآن ، در مورد اینکه حسن و حسین علیهماالسّلام پسران پیامبرصلّى اللّه علیه و آله هستند،- چنانکه ادعا مى کنى - بیاور، وگرنه گردنت را مى زنم.
سعید گفت : به من مهلت بده . حجاج چند لحظه سکوت کرد، و دگر بار گفت : دلیل خود را بیاور! سعید گفت : اندکى مهلت بده حجاج پس ‍ از لحظاتى ، براى سومین بار گفت : به تو مى گویم ، دلیل خود را از قرآن بیاور که چگونه مى توان گفت : حسن و حسین ، دو فرزند پیامبرصلّى اللّه علیه و آله ستند..
سعید اندکى فکر کرد و سپس گفت : اَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَجیم ، بسم الله الرحمن الرحیم ، وَ وَهَبْنا لَهُ اِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ کُلاًّ هَدَیْنا وَ نُوْحاً هَدَیْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرّیتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ وَ اَیُّوبَ وَ یُوْسُفَ وَ مُوْسى وَ هارُونَ وَ کَذلِکَ نَجْزِى الْمُحْسِنینَ، وَ زَکَریّا وَ یَحْیى وَ عیسى وَ اِلْیاسَ کُلٌ مِنْ الصّالِحینَ :و اسحاق و یعقوب را به او [ابراهیم ] بخشیدیم و هر کدام را هدایت کردیم و نوح را نیز قبلاً هدایت نمودیم و از فرزندان او [ابراهیم]  داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون را [هدایت کردیم ] و این چنین نیکوکاران را پاداش ‍ مى دهیم ، و [همچنین ] زکریا و یحیى و عیسى و الیاس ، هر کدام از صالحان بودند.
پس از خواندن این آیات ، سعید گفت : نام عیسى در این آیه به چه عنوان آمده است ؟! حجاج گفت : به عنوان اینکه از ذریّه )فرزندان ) ابراهیم است . سعید گفت : با اینکه عیسى پدر نداشت ، در عین حال به عنوان ذرّیه (فرزند) ابراهیم علیه السّلام به شمار آمده است ، بخاطر اینکه عیسى ، فرزند مریم ، دختر ابراهیم علیه السّلام مى باشد از این رو عیسى به عنوان فرزند ابراهیم ، معرفى شده است و با توجه به اینکه مریم ،با چندین واسطه دختر ابراهیم است ، عیسى به عنوان فرزند ابراهیم خوانده شده ، بنابراین ، بطریق اولى ، مى توان گفت : حسن و حسین دو پسر پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله هستند، زیرا مادرشان ، دخترِ بدون واسطه پیامبرصلّى اللّه علیه و آله است . حجاج ، از این استدلال دقیق و محکم قانع شد، دستور داد، ده هزار دینار، به سعید بن جبیر دادند و او را آزاد ساخت .
سعید، آن دینارها را به فقرا صدقه داد. گفتنى است که سرانجام حجاج ، طاقت نیاورد که سعید بن جبیر، آزاد باشد،دستور داد او را دستگیر کردند و سر از بدن او جدا نمودند. که داستان آن بعنوان مناظره دیگرى از سعید بن جبیر، در صفحات آینده از نظر خوانندگان گرامى خواهد گذشت 

دسته ها : فیض در فیض
X