معرفی وبلاگ
امام علی (ع): هر چيز داراي سيماست ، سيمای دين شما نماز است.( بحار الانوار، ج ,82 ص 227 )
دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1193727
تعداد نوشته ها : 703
تعداد نظرات : 69
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

پیش از هجرت به مدینه که در ماه ربیع الاول سال سیزدهم بعثت اتفاق افتاد، دو واقعه در زندگى پیامبر مکرم (ص ) پیش آمد که به ذکر مختصرى از آن مى پردازیم :
در سال دهم بعثت معراج پیغمبر اکرم (ص ) اتفاق افتاد و آن سفرى بود که به امر خداوند متعال و به همراه امین وحى (جبرئیل ) و بر مرکب فضا پیمایى به نام براق انجام شد. پیامبر (ص ) این سفر با شکوه را از خانه امّ هانى خواهر امیرالمؤ منین على (ع ) آغاز کرد و با همان مرکب به سوى بیت المقدس یا مسجدالاقصى روانه شد، و از بیت اللحم که زادگاه حضرت مسیح است و منازل انبیاء (ع ( دیدن فرمود. سپس سفر آسمانى خود را آغاز نمود و از مخلوقات آسمانى و بهشت و دوزخ بازدید به عمل آورد، و در نتیجه از رموز و اسرار هستى و وسعت عالم خلقت و آثار قدرت بى پایان حق تعالى آگاه شد و به سدرة المنتهى رفت و آنرا سراپا پوشیده از شکوه و جلال و عظمت دید. سپس از همان راهى که آمده بود به زادگاه خود مکه بازگشت و از مرکب فضا پیماى خود پیش از طلوع فجر در خانه امّ هانى پایین آمد. به عقیده شیعه این سفر جسمانى بوده است نه روحانى چنانکه بعضى گفته اند. در قرآن کریم در سوره اسرا از این سفر با شکوه بدین صورت یاد شده است :
منزّه است خدایى که شبانگاه بنده خویش را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصى که اطراف آن را برکت داده است سیر داد، تا آیتهاى خویش ‍ را به او نشان دهد و خدا شنوا و بیناست
در همین سال و در شب معراج خداوند دستور داده است که امت پیامبر خاتم (ص ) هر شبانه روز پنج وعده نماز بخوانند و عبادت پروردگار جهان نمایند، که نماز معراج روحانى مؤ من است .
حادثه دیگر سفر حضرت محمّد (ص ) است به طائف . در سال یازدهم بعثت بر اثر خفقان محیط مکه و آزار بت پرستان و کینه توزى مکیان ، پیامبر (ص ) خواست به محیط دیگرى برود. یکه و تنها راه طائف را در پیش ‍ گرفت تا با سران قبایل ثقیف تماس بگیرد، و آیین اسلام را به آنها بشناساند. امّا آن مردم سخت دل به سخنان رسول مکرم )ص ) گوش ندادند و حبشى بناى اذیت و آزار حضرت محمّد (ص ) را گذاشتند. رسول اکرم (ص) چند روز در نخله بین راه طائف و مکه ماند و چون از کینه توزى و دشمنى بت پرستان بیمناک بود؛ مى خواست کسى را بجوید - که بنا به رسم آن زمان - او را در بازگشت به مکه امان دهد. از این رو شخصى را به مکه فرستاد و از مطعم بن عدى امان خواست . مطعم حفظ جان رسول مکرم (ص ) را به عهده گرفت و در حق پیامبر خدا (ص) نیکى کرد. بعدها حضرت محمّد (ص ) بارها از نیکى و محبت او در حق خود یاد مى فرمود.

مشرکان قریش براى اینکه پیامبر (ص ) و مسلمانان را در تنگنا قرار دهند و عهدنامه اى نوشتند و امضاء کردند که بر طبق آن باید قریش ارتباط خود را با محمّد (ص ) و طرفدارانش قطع کنند. با آنها زناشویى و معامله نکنند. در همه پیش آمدها با دشمنان اسلام همدست شوند. این عهدنامه را در داخل کعبه آویختند و سوگند خوردند متن آنرا رعایت کنند. ابوطالب حامى پیامبر (ص ) از فرزندان هاشم و مطلب خواست تا در دره اى که به نام شعب ابوطالب است ساکن شوند و از بت پرستان دور شوند. مسلمانان در آنجا در زیر سایبانها زندگى تازه را آغاز کردند و براى جلوگیرى از حمله ناگهانى آنها برجهاى مراقبتى ساختند. این محاصره سخت سه سال طول کشید. تنها در ماههاى حرام (رجب - محرم - ذیقعده - ذیحجه پیامبر (ص ) و مسلمانان از شعب براى تبلیغ دین و خرید اندکى آذوقه خارج مى شدند ولى کفار - بخصوص ابولهب - اجناس را مى خریدند و یا دستور مى دادند که آنها را گران کنند تا مسلمانان نتوانند چیزى خریدارى نمایند. گرسنگى و سختى به حد نهایت رسید. امّا مسلمانان استقامت خود را از دست ندادند. روزى از طریق وحى پیامبر (ص ) خبردار شد که عهدنامه را موریانه ها خورده اند و جز کلمه بسمک اللهم چیزى باقى نمانده . این مطلب را ابوطالب در جمع مشرکان گفت . وقتى رفتند و تحقیق کردند به صدق گفتار پیامبر پى بردند و دست از محاصره کشیدند. مسلمانان نیز نفس براحت کشیدند... امّا... امّا پس از چند ماهى خدیجه همسر با وفا و ابوطالب حامى پیغمبر (ص ) دار دنیا را وداع کردند و این امر بر پیامبر گران آمد. بار دیگر اذیت و آزار مشرکان آغاز شد.


خداوند در حق رسول مکرمش محمّد بن عبداللّه (ص ) مى گوید: انک لعلى خلق عظیم : براستى که بر خلق عظیمى هستى )سوره قلم آیه 4) بنده ناتوانى چه مىتواند در حق پیامبرى که سراپا فضیلت و رحمت و منبع خیر و نیکى و بزرگوارى استبگوید؟
آنچه مى گویم قطره اى است از دریا.
خوى پیامبر و رفتار آن بزرگوار و کردار آن حضرت سرمشق مسلمین و بلکه نمونه عالى همه انسانها و در حقیقت تجسم اسلام . پیغمبر (ص ) به همه مسلمانان با چشم برادرى و با نهایت مهر و محبت رفتار مى کرد. آن چنان ساده و بى پیرایه لباس مى پوشید و بر روى زمین مى نشست و در حلقه یاران قرار مى گرفت که اگر ناشناسى وارد مى شد، نمى دانست پیغمبر کدام است . در عین سادگى به نظافت لباس و بدن خیلى اهمیت مى داد وضوى پیامبر همیشه با مسواک کردن دندان ها همراه بود. از استعمال عطر دریغ نمى فرمود. همیشه با پیر و جوان مؤ دب بود. همیشه در سلام کردن پیشدستى مى کرد. تبسم نمکینى همیشه بر لبانش بود ولى از بلند خندیدن پرهیز داشت . به عیادت بیماران و تشییع جنازه مسلمانان زیاد مى رفت .
مهمان نواز بود. یتیمان و درماندگان را مورد لطف خاص قرار مى داد. دست مهر بر سر یتیمان مى کشید. از خوابیدن روى بستر نرم پرهیز داشت و مى فرمود:من در دنیا همچون سوارى هستم که ساعتى زیر سایه درختى استراحت کند و سپس کوچ کند با همه مهر و نرمى که با زیردستان داشت در برابر دشمنان و منافقان بسیار شدت عمل نشان داد. در جنگها هرگز هراسى به دل راه نداد و از همه مسلمانان در جنگ به دشمن نزدیکتر بود. از دشمنان سرسخت مانند کفار قریش در فتح مکه عفو فرمود و آنها همه مجذوب اخلاق پیامبر (ص ) شدند و دسته دسته به اسلام روى آوردند. از زر و زیور دنیا دورى مى کرد. اموال عمومى را، هر چه زودتر بین مردم تقسیم مى کرد و با آنکه فرمانروا و پیامبر خدا بود هرگز سهمى بیش از دیگران براى خود بر نمى داشت . براستى آن وجود مقدس مظهر و نمونه و سرمشق براى همگان بود.

X