معرفی وبلاگ
امام علی (ع): هر چيز داراي سيماست ، سيمای دين شما نماز است.( بحار الانوار، ج ,82 ص 227 )
دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1188608
تعداد نوشته ها : 703
تعداد نظرات : 69
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

وقتى امانت و درستى محمّد (ص ( زبانزد همگان شد، زن ثروتمندى از مردم مکه بنام خدیجه دختر خویلد که پیش از آن دوبار ازدواج کرده بود و ثروتى زیاد و عفت و تقوایى بى نظیر داشت ، خواست که محمّد )ص ) را براى تجارت به شام بفرستد و از سود بازرگانى خود سهمى به محمّد (ص ) بدهد. محمّد (ص ) این پیشنهاد را پذیرفت . خدیجه میسره غلام خود را همراه محمّد (ص ) فرستاد.
وقتى میسره و محمّد از سفر پرسود شام برگشتند، میسره گزارش سفر را جزء به جزء به خدیجه داد و از امانت و درستى محمّد (ص ) حکایتها گفت ؛ از جمله براى خدیجه تعریف کرد: وقتى به بصرى رسیدیم ، امین براى استراحت زیر سایه درختى نشست . در این موقع ، چشم راهبى که در عبادتگاه خود بود به امین افتاد. پیش من آمد و نام او را از من پرسید و سپس چنین گفت : این مرد که زیر درخت نشسته ، همان پیامبرى است که در تورات و انجیل درباره او مژده داده اند و من آنها را خوانده ام.
خدیجه شیفته امانت و صداقت محمّد (ص ) شد. چندى بعد خواستار ازدواج با محمّد گردید. محمّد (ص ) نیز این پیشنهاد را قبول کرد. در این موقع خدیجه چهل ساله بود و محمّد (ص ) بیست و پنج سال داشت .
خدیجه تمام ثروت خود را در اختیار محمّد (ص ) گذاشت و غلامانش را نیز بدو بخشید. محمّد (ص ) بیدرنگ غلامانش را آزاد کرد و این اولین گام پیامبر در مبارزه با بردگى بود. محمّد (ص ) مى خواست در عمل نشان دهد که مى توان ساده و دور از هوسهاى زودگذر و بدون غلام و کنیز زندگى کرد.
خانه خدیجه پیش از ازدواج پناهگاه بینوایان و تهیدستان بود. در موقع ازدواج هم کوچکترین تغییرى - از این لحاظ - در خانه خدیجه بوجود نیامد و همچنان به بینوایان بذل و بخشش مى کردند.
حلیمه دایه حضرت محمّد (ص ) در سالهاى قحطى و بى بارانى به سراغ فرزند رضاعى اش محمّد (ص ) مى آمد. محمّد (ص ) عباى خود را زیر پاى او پهن مى کرد و به سخنان او گوش مى داد و موقع رفتن آنچه مى توانست به مادر رضاعى (دایه ) خود کمک مى کرد.
محمّد امین بجاى اینکه پس از در اختیار گرفتن ثروت خدیجه به وسوسه هاى زودگذر دچار شود جز در کار خیر و کمک به بینوایان قدمى بر نمى داشت و بیشتر اوقات فراغت را به خارج مکه مى رفت و مدتها در دامنه کوهها و میان غار مى نشست و در آثار صنع خدا و شگفتیهاى جهان خلقت به تفکر مى پرداخت و با خداى جهان به راز و نیاز سرگرم مى شد. سالها بدین منوال گذشت ، خدیجه همسر عزیز و با وفایش نیز مى دانست که هر وقت محمّد (ص ) در خانه نیست ، در غار حرا بسر مى برد. غار حرادر شمال مکه در بالاى کوهى قرار دارد که هم اکنون نیز مشتاقان بدان جا مى روند و خاکش را توتیاى چشم مى کنند. این نقطه دور از غوغاى شهر و بت پرستى و آلودگیها، جایى است که شاهد راز و نیازهاى محمّد (ص ) بوده است بخصوص در ماه رمضان که تمام ماه را محمّد )ص ) در آنجا بسر مى برد. این تخته سنگهاى سیاه و این غار، شاهد نزول وحى و تابندگى انوار الهى بر قلب پاک عزیز قریش بوده است . این همان کوه جبل النور است که هنوز هم نور افشانى مى کند.

 


X