الهی دلی ده که شوق طاعت افزون کند و توفیق طاعتی ده که به بهشت رهنون کند.
الهی دانایی ده که در راه نیفتیم و بینایی ده که در چاه نیفتیم.
الهی دیده ده که جز تماشای ربوبیت نه بیند و دلی ده که غیر از مهر عبودیت تو.
الهی پایی ده که با آن کوی مهر تو پوییم و زبانی ده که با آن شکر آلای تو گوییم.
الهی در آتش حسرت آویختیم چون پروانه در چراغ، نه جان رنج دیده نه دل آلم داغ.
الهی در سر آب دارم، در دل آتش، در باطن ناز دارم، در باطن خواهش در دریایی نشستم که آن را اکران نیست، به جان من دردیست که آن را درمان نیست. دیده من بر چیزی آید که وصف آن به زبان نیست.
الهی ای کریمی که بخشنده عطایی و ای حکیمی که پوشنده خطایی و ای احدی که در ذات و صفات بی همتایی و ای خالقی که راهنمایی و ای قادری که خدایی را سزایی، به ذات لایزال خود و به صفات با کمال خود و به عزت جلال خود و به عظمت جمال خود که جان ما را صافی خود ده، دل ما را هوای خود ده، چشم ما را ضیاء خود ده و ما را آن ده که آن به.
یا رب تو مرا انابتی روزی کن شایسته خویش طاعتی روزی کن
زان پیش که فارغ شوم از کار جان اندر دو جهان فراغتی روزی کن
الهی ای بیننده نمازها، ای پذیرنده نیازها، ای داننده رازها و ای شنونده آوازها، ای مطلع بر حقایق و ای مهربان بر خلایق. عذرهای ما بپذیر که تو غنی و ما فقیر، عیب های ما مگیر که تو قوی و ما حقیر. اگر بگیری بر ما حجت نداریم و اگر بسوزی طاقت ندارم، از بنده خطا آید و ذلت و از تو عطا آید و رحمت.
الهی به حق آنکه تو را هیچ حاجت نیست رحمت کن بر آنکه او را هیچ حجت نیست.
الهی در دل ما جز محبت مکار و بر این جانها جز الطاف و مرحمت مدار و بر این کشت ها جز باران رحمت مبار.
الهی تو بر رحمت خود و من بر حاجت خویش، تو توانگری و من درویش.
یارب زکرم به حال من رحمت کن بر این دل ناتوان من رحمت کن
در سینه دردمند من راحت نه بر دیده اشکبار من رحمت کن
مناجاتی از خواجه عبدالله انصاری
منبع: سایت سازمان تبلیغات اسلامی