با مفضل در محضر امام صادق(ع):
ای مفضل، تأمل کن: خلقت ماهی را و مناسبت آن برآن امری را که برای آن آفریده شده، به درستی که آن را بی پا آفریده برای آنکه به راه رفتن محتاج نیست زیرا که مسکنش آب است و شش به او نداده برای آنکه نفس نمی تواند کشید در میان آب و به جای پا دو بال محکم به او داده که در دو پهلوی خود بر آب می زند چنانچه ملاح از دو جانب کشتی مجاذیف (پاروها) قرار داده که به حرکت آنها کشتی جاری می شود و جسمش را فلسها پوشانیده که در میان یکدیگر داخل شده اند مانند حلقه های زرده برای آنکه او را از آفتها محفوظ نماید و چون بینایی او ضعیف و آب مانع دیدن وی است شـامه ی قوی به آن اعطا فرموده که بـوی طعمه ی خود را از مسافت بعید احساس می نماید و طلب می کند اگر او را چنین شامه ای نمی بود به روزی خود نمی توانست رسید و از دهانش به سوی گوشهایش منفذها هست و دهان را از آب پر می کند و از گوشهایش بیرون می کند و به این راحت می یابد چنانچه حیوانات دیگر در نفس کشیدن به نسیم راحت می یابند.
اکنون تفکر کن در بسیاری نسل ماهی چنانچه در جوف (شکم) هر ماهی تخمهای بسیار می بینی که از بسیاری احصا (شمارش) نمی توان کرد و علت کثرت آن است که اکثر اصناف (اقسام) حیوان غذای آنها ماهی است حتی درندگان که در نیستانها می باشند و در کنار آب می ایستند و در کمین ماهی می باشند که چون پیدا شوند بربایند و چون آدمیان و درندگان و مرغان همه ماهی می خورند و ماهی نیز ماهی می خورد.
تدبیر ملک قدیر مقتضی آن بود که این کثرت را بیافریند اگر خواهی وسعت و حکمت خالق عالمیان و کوتاهی علم آدمیان را بدانی نظر کن بسوی آنچه در دریاها از انواع ماهیان و حیوانات آبی و صدفها و اصناف مخلوقات آفریده که عدد آنها را کسی احصاء (شمارش) نمی تواند کرد و نمی توان دانست منافع آنها را مگر نادری از مردم که به مرور ازمنه و حدوث اسباب بر آن اطلاع بهم رسانده، مانند قرمز که رنگ کردن آن را مردم از آن یافتند که سگی کنار دریا می گردید و از این کرم خورد دهانش رنگین شد به خوناب و چون مردم دهان آن سگ را مشاهده نمودند آن رنگ را پسندیدند و به این رنـگ می بردند و اشباه آن بسیار است که مـردم گاه گاه بر آن واقف می گـردند و به مصالح آن پی می برند.
«برگرفته از کتاب توحید مفضل»