با مفضل در محضر امام صادق(ع)
متوجه می کنم تو را ای مفضل بر منافعی که در باد هست. نمی بینی اگر چند گاه باد نوزد موجب بوجود آمدن بیماریها می شود و نفسها را می گیرد و بیماران را می گدازد و میوه ها را فاسد می گرداند و بقول و سبزیها متعفن می شود و سرمنشأ بیماریهایی چون وبا و طاعون در بدنها می کند و آفت در غلات پدید می آید. پس معلوم شد که وزیدن باد از حسن تدبیر خالق عباد است و تو را خبر می دهم از حکمت اصل هوا، به درستی که صدا اثری است که از اصطکاک اجسام در هوا حادث می گردد و هوا آن را به قوه ی سامعه می رساند و مردم در تمام روز و بعضی از شب در حوائج و معاملات خود سخن می گویند.
اگر این سخن در هوا می ماند هرآینه عالم پر می شد از صدا و کار بر مردم دشوار می شد و محتاج می شدند که هوا را تازه کنند مانند کاغذی که نوشته شد باید کاغذ دیگر را تحصیل کنند و زیاده از آن احتیاج می شد زیرا آنچه را که ترک می کنند و نمی نویسند بسیار زیاده است از آنچه می نویسند، پس خلاق حکیم این هوا را کاغذ لطیف پنهانی گردانیده که حامل سخن می شود به قدر حاجت و باز محو می شود از اثر سخن، صاف و خالص می ماند برای سخن دیگر، کهنه و ضایع نمی شود و همین نسیم که او را هوا می نامند بس است برای عبرت تو اگر تفکر کنی در مصالح آن، بدرستی که حیات بدنها به آن است که در درون استنشاقش سبب زندگی است و از خارج مباشرتش بدن را به اصلاح می آورد و صداها را از راههای دور حامل می شود و می رساند و بوهای خوش را به شامه می رساند نمی بینی که از هر طرف که باد از آن طرف می آید بوی خوش و صدا از آن طرف بیشتر می رسد...
بعد از باران ابرها را از هم می پاشد و درختها را آبستن می گرداند و آبها را سرد می کند و کشتیها را جاری می سازد و طعامها را لطیف می گرداند و آتش را می افروزد و چیزهای تر را مانند جامه و غیر آن خشک می کند. بطور خلاصه حیات همه چیز به باد است اگر باد نمی بود گیاهان پژمرده می شدند و حیوانات می مردند و چیزها گرم و فاسد می شد.
«توحید مفضل»