معرفی وبلاگ
امام علی (ع): هر چيز داراي سيماست ، سيمای دين شما نماز است.( بحار الانوار، ج ,82 ص 227 )
دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1183852
تعداد نوشته ها : 703
تعداد نظرات : 69
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

مردی مادرش به دوش گرفته بود و دور خانه خدا طواف می داد، پیامبر(ص) را در همان حال دید پرسید: آیا حق مادرم را ادا کردم؟

پیامبر(ص) فرمودند: حتی حق یکی از رنجهای دوران بارداری و زایمان او را ادا نکرده ای.

برگرفته از تفسیر نمونه

دنیا را حقیر انگاشت و خرد شمرد و بیمقدارش دانست و آسانش گرفت و دانست ، که خداى تعالى دنیا را از او دور گردانید، چون بى مقدار و حقیر بود و به دیگرى ارزانیش داشت .

پس به جان و دل از دنیا اعراض نمود و خاطره آن را در وجود خود کشت و دوست داشت که زیور و زینت دنیا در برابر چشمش نیاید تا مبادا از آن جامه فاخرى گزیند یا به درنگ در آن امید بندد.

رسالت پروردگارش را به مردم رسانید، که از آن پس ، آنان را بهانه اى نباشد و امّت خود را از روى نیکخواهى هشدار داد. و بشارت بهشت فرمود و به بهشت فرا خواند.

ترجمه ی بخشی از خطبه ی 108 نهج البلاغه

دسته ها : پیام علوی
«نصربن مزاحم» در کتاب «صفّین» چنین نقل مى کند، بعد از آن که لشکر امیرمومنان على(علیه السلام) شریعه فرات را از لشکر معاویه بازپس گرفتند، عمروعاص به معاویه گفت: اى معاویه اگر آنها نیز مانند تو عمل کنند و آب را به روى تو و لشکریانت ببندند چه خواهى کرد و گمان تو چیست؟ آیا این قدر در خود قدرت مى بینى که بتوانى ضربه اى بر آنان وارد کنى و آب را بازپس بگیرى، همان گونه که آنها بر تو وارد کردند؟ و این در واقع سرزنشى بود به معاویه که پیشنهاد او را در مورد خود دارى از بستن آب به روى لشکر على(علیه السلام) رد کرده بود.
معاویه گفت: گذشته را رها کن، اکنون بگو ببینم درباره على چه عقیده اى دارى؟
عمروعاص گفت: گمان من این است که او درباره تو مقابله به مثل نمى کند، و آب را به روى تو و لشکرت نمى بندد، یعنى او جوانمرد است و این کار را با اصول جوانمردى هماهنگ نمى بیند. سپس افزود: چیزى که او براى آن آمده است غیر از این است(1).
مرحوم سیدمحمدحسین شهریار در این باره اشعار زیبایى سروده است که در ذیل از نظر مى گذرد:
شنیدم آب به جنگ اندرون معاویه بست***به روى شاه ولایت، چرا که بود خسى!
على به حمله گرفت آب و باز کرد سبیل***چرا که او کس هر بى کسى ودادرسى
سه بار دست به دست آمد و در هر بار***على چنین هنرى کرد و او چنان هوسى
فضول گفت که ارفاق تا به این حد بس***که بى حیایى دشمن زحد گذشت بسى!
جواب داد که ما جنگ بهر آن داریم***که نان و آب نبندد کسى به روى کسى!
غلام همّت آن قهرمان کون و مکان***که بى رضاى الهى نمى زند نفسى!(2)
شبیه همین جوانمردى در تاریخ زندگى فرزندش حسین(علیه السلام) نیز آمده است که در بیابان خشک و سوزان لشکر دشمنش حرّبن یزید ریاحى را با آبى که در لشکر خود ذخیره کرده بود سیراب کرد، در حالى که آنها در کنار شطّ فرات آب را از او و فرزندانش دریغ داشتند!
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، سوم، صفحه 330.
2 ـ کلیات دیوان شهریار، جلد 1، صفحه 690.

دسته ها : پیام علوی
واى بحال روزى که زندگى رهبران دینى همسطح با ثروتمندان باشد! و بیچارگان و محرومان فراموش شوند.
مرحوم آقا وحید بهبهانى (متولد 1116 - متوفى 1205 ه‍) یکى از علماى بزرگ امامیه و استاد دانشمندانى همچون میرزاى قمى ، کاشف الغطا و سید بحرالعلوم ، مى باشد وى دو فرزند، بنامهاى محمد على و محمد اسماعیل ، داشت
روزى عروسش (همسر آقا محمد اسماعیل ) را دید که لباسهاى گرانبها و عالى پوشیده است ، به پسرش اعتراض کرد که چرا براى همسرت ، لباس ‍ فاخر خریده اى ؟ پسرش با یک آیه قرآن ، جواب روشنى داد و گفت : (قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللّهِ الَّتى اَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّیباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِىَ لِلَّذینَ آمَنُوا فىِ الْحَیوةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقیامَةِ:بگو: چه کسى زینتهاى الهى را، که براى بندگان خود آفریده و روزیهاى پاکیزه را، حرام کرده است ؟! بگو: اینها در زندگى دنیا براى کسانى است که ایمان آورده اند [اگر چه دیگران نیز با آنها مشارکت دارند ولى ] در قیامت ، خالص براى مومنان خواهد بود.) مگر اینها حرام است ؟
لباس فاخر و زیبا را چه کسى حرام کرده است ؟ آقا وحید فرمود: فرزند عزیزم ! من نمى گویم که اینها حرام است البته که حلال است ؛ امّا من روى حساب دیگرى مى گویم ، من مرجع تقلید و پیشواى این مردم هستم ؛ در بین این مردم طبقات زیادى وجود دارد که نمى توانند، این نوع لباس ها را تهیه کرده و بپوشند و ما که نمى توانیم این لباسى که خودمان مى پوشیم ، براى مردم تهیه کنیم ؛ ولى یک کار دیگرى از ما ساخته است و آن همدردى کردن با آنها است . بعنوان مثال : اگر زنِ یک مرد فقیرى - که توانائى ندارد- از او لباس فاخر بخواهد؛ او یک مایه تسکین خاطر دارد به همسرش مى گوید: درست است که ما ثروتمند نیستیم ، امّا مثل آقا وحید، و خانواده او زندگى مى کنیم ؟

واى به حال آن روزى که ، ما هم زندگیمان را هم سطح طبقه مرفه و ثروتمند قرار دهیم که این یگانه تسلّى خاطر و کمک روحى فقرا هم از دست برود. من به این منظور مى گویم که زهد ما، همدردى با فقرا باشد.

بلى ، روزى که دیگران توانائى پوشیدن لباس فاخر داشتند، ما هم مى پوشیم


دسته ها : فیض در فیض
عمر بن خطّاب مى گوید: روزى ، در کنار جمعى از طایفه خود، (بنى عدى) ایستاده بودم که سلمان فارسى از کنار ما مى گذشت . او را صدا کرده و گفتم :اى ابو عبدالله ! چرا نزد ما نمى آیى ، تا از دنیاى ما بهره مند شوى ؟ سلمان گفت : آرى !! مى خواهم از دختر تو (خواهر حفصه) خواستگارى کنم
از این سخن ناراحت شده و به دوستان اطراف خود گفتم : مى بینید محمدصلّى اللّه علیه و آله چقدر مقام این مرد عجمى اَلْکَنْ را، بالا برده است و او را این چنین گستاخ و پررو کرده است ؛ تا آنجا که به این راحتى از دختر یک عرب ، خواستگارى مى کند؟!
سپس در حالى که از خشم و ناراحتى ، به خود مى پیچیدم ، نزد پیامبرصلّى اللّه علیه و آله آمده و به آن حضرت گفتم : اى رسول خدا! این قدر مقام افراد بى ارزش ‍ را بالا نبر، تا بر اشراف اصحاب تو برترى جسته و افزون طلبى کنند
پیامبرصلّى اللّه علیه و آله فرمود: مگر چه اتفاقى رخ داده است ؟
و من هم ، ماجراى خواستگارى سلمان را مطرح کردم .
پیامبرصلّى اللّه علیه و آله فرمود: واى بر تو اى عمر! آیا دوست ندارى دخترت همسر سلمان بشود و او به تو نزدیک و تو مشتاق او شوى ؟ آیا میدانى که بهشت ، مشتاق سلمان است ؟ و خداوند درباره او و قریش ، این آیه را نازل فرموده است : اُوْلئِکَ الَّذینَ اتَیْناهُمْ الْکِتابَ وَالْحُکْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَاِنْ یَکْفُرْبِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَ کَّلْنابِها قَوْماً لَیْسُوا بِها بِکافِرینَ:بندگان هدایت یافته خداوند، کسانى هستند که کتاب و حکم و نبوّت به آنها دادیم ؛ و اگر نسبت به آن کفر ورزند؛ (آئین حق زمین نمى ماند زیرا) کسان دیگرى را نگهبان آن مى سازیم که نسبت به آن کافر نیستند.
گفتم : این بنده گان هدایت شده و نگهبان ، چه کسانى هستند؟ رسول گرامى اسلامى صلّى اللّه علیه و آله فرمود: هُمْ وَاللّهِ سَلْمانٌ وَ رَهْطُهُ: قسم بخدا آنها سلمان و قوم او (ایرانیان) هستند.
سپس پیامبر افزود: آرى قسم بخدا، خداوند درباره او (سلمان) و شما، این آیه را نازل کرد: وَ اِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لایَکُونُوا اَمْثالَکُمْ و هرگاه سرپیچى کنید و از دین خداوند روى بگردانید، خداوند گروه دیگرى را به جاى شما مى آورد که مانند شما نخواهند بود و سخاوتمندانه از مال و جان خود، در راه خدا مى گذرند. من دیگر ساکت شدم و حُدیفه که در آنجا حضور داشت پرسید: این گروه کیانند؟ رسول خداصلّى اللّه علیه و آله فرمود: سوگند به خدا! آن گروه سلمان و قوم او (ایرانیان) هستند.

دسته ها : فیض در فیض
نهضت سید جمال در مصر

سیدجمال الدین اسدآبادى در محرم سال 1278 هـ . ق. وارد قاهره شد. در آن جا عده اى از علماى اصلاح طلب و جمعى از روشن فکران آزادى خواه مجذوب اندیشه هاى سید شدند. از گروه اوّل شیخ محمد عبده، بنیان گذار نهضت اسلامى مصر، و از گروه دوم سعد زغلول، رهبر حزب وفد که بعدها حکومت مصر را در دست گرفت، شهرت یافتند بدین ترتیب بیدارى مردم مصر و مبارزه با استعمار و غرب ستیزى در این دیار پاگرفت و حتى تبعید سید نتوانست در گسترش این نهضت وقفه اى ایجاد کند; چنان که پیوستن شیخ محمد عبده به سید در اروپا و همکارى وى در نشریه ى العروة الوثقى در گسترش اندیشه هاى وى در جهان عرب به ویژه مصر اثر شایانى بر جاى گذارد.

   علاقه ى سید به بارورکردن اندیشه هایش در مصر چنان بود که انگلیسى ها ناگزیر شدند در لشکرکشى به مصر آن قدر وى را در هند نگاه دارند تا به طور کامل بر مصر مسلط شوند و تنها بعد از آن بود که او را رها و مجبور به ترک هند کردند

   سید در العروة الوثقى که نخستین شماره اش را در 15 جمادى الاولى سال 1301 هـ . ق. منتشر کرد، به بررسى سیاست دولت هاى استعمارى در کشورهاى اسلامى پرداخت. او سیاست سلطه جویانه ى انگلیس را در مصر مورد انتقاد شدید قرار داد، علل ناتوانى مسلمانان را تجزیه و تحلیل کرد و آنان را به مبارزه براى کسب قدرت و استقلال فراخواند

   تشخیص دردهاى اصلى و دلایل عمده ى عقب ماندگى جوامع اسلامى، تأکید بر ضرورت دردزدایى و جهل ستیزى از راه درمان صحیح و ارائه ى برنامه هاى اصلاحى و انقلابى، عمده ترین بخش هاى تفکر سیاسى و نهضت هاى سریع الانتشار سید را تشکیل مى داد. وى اساسى ترین دردهاى جوامع اسلامى و عوامل عقب ماندگى مسلمانان را این گونه برمى شمرد:

   1. استبداد حکّام.

   2. فقر علمى و عقب ماندگى جامعه ى اسلامى از کاروان علم، صنعت و تمدن.

   3. عقاید انحرافى و خرافى که در اندیشه و باور اکثر مسلمانان ریشه دوانده و آن ها را از اسلام ناب نخستین دور کرده است.

   4. جدایى که با عنوان ها و انگیزه هاى مذهبى، نژادى و ملى، امت اسلامى را دچار ناتوانى کرده است.

   5 . نفوذ و تسلط استعمار غربى بر منابع اقتصادى مسلمانان که موجب غارت آن به دست دولت هاى استعمارى و رکود رشد اقتصادى کشورهاى اسلامى شده و مانند سرطان، حیات اجتماعى و سیاسى مسلمانان را فلج کرده است.

   6 . خیانت سردمداران و شخصیت هاى صاحب نفوذ جوامع اسلامى.

   مقصود سید از خیانت، تنها وطن فروشى، بازکردن پاى دشمن به سرزمین هاى اسلامى و همکارى و سرسپردگى نبود، بلکه او هر شخصیت صاحب نفوذى را که بتواند از نفوذ بیگانه جلوگیرى و به گونه اى، بر دشمن سلطه جو ضربه بزند و این کار را نکند، خائن مى نامید.

   7. تهاجم فرهنگى غربى ها و استفاده ى آن ها از شیوه هاى تبلیغاتى براى نابودى هویت فرهنگى مسلمانان و شکستن روح ایستادگى آن ها.

   سید بر اساس تحلیلى کلى از اوضاع جهان اسلام معتقد بود: براى ریشه کنى غده هاى سرطانى از سرزمین هاى اسلامى، باید با شجاعت به پا خاست و حرکت یک پارچه و آگاهانه اى را در راستاى خطوط کلى زیر آغاز کرد.

   الف) مبارزه با خودکامگى فرمانروایان، به عنوان یک فریضه ى دینى.

   ب) گسترش فرهنگ و بینش اصیل اسلام ناب در زمینه ى پیوستگى دین و سیاست.

   ج) مجهّز شدن به علوم و فنون جدید و اقتباس جنبه هاى مثبت تمدن غرب و کنارگذاشتن تفکر الحادى و ابتذال اخلاقى آن.

   د) بازگشت به قرآن، احیاى سیره ى سلف صالح، خرافات ستیزى و بدعت زدایى از دامن اسلام ناب.

   هـ) طرح اسلام به عنوان مکتب جامعى که مى تواند مسلمانان را از عقب ماندگى و وابستگى رهایى بخشد و به آنان استقلال همه جانبه دهد.

   و) مبارزه ى بى امان و همه جانبه با استعمار، نفوذ دولت هاى بیگانه و هر نوع فرقه گرایى اسلامى در برابر دشمنان مشترک مهاجم.

   ح) دمیدن روح جهاد در کالبد بى جان جامعه ى اسلامى در برابر روحیه ى مهاجم صلیبى که هم چنان دشمن را علیه مسلمانان به تهاجم وا مى دارد.

   طمبارزه با خودباختگى در برابر غرب.

   ى) مبارزه با روحیه ى تسلیم قضا شدن، گوشه نشینى و بى تفاوتى نسبت به آن چه دشمن بر سر جهان اسلام فرود مى آورد.

   سیدجمال از میان خطوط کلىِ استراتژى نهضت اسلامى اش، در دو مورد موفق تر بود:

   نخست، پیکار با استعمار که در این راه رنج فراوان برد.

   دوم، مبارزه با استبداد که از این رهگذر مشکلات بسیارى براى حاکمان خودکامه در برخى کشورهاى اسلامى بهوجود آورد.

   گذراندن دوران طولانى تحصیل در حوزه هاى علمیه ى قزوین، تهران و نجف اشرف از یک سو و آشنایى او به زمان خود، تماس نزدیک با فرهنگ و تمدن غرب، مسافرت هاى طولانى و رایزنى با شخصیت هاى علمى و سیاسى کشورها از سوى دیگر و هم چنین اطلاعات گسترده اى که در زمینه هاى سیاسى، اقتصادى و جغرافیایى کشورهاى اسلامى پیدا کرده بود، بخشى از مزایاى فراوانى بود که به سید امکان مى داد جنبشى را که آغاز کرده بود، با وجود تمام مشکلات، گسترش دهد.

سید، افکار آزادى خواهانه و حرکت سیاسى و اسلامى اش را با تماس ها، گفتوگوهاى شفاهى و جرایدى که منتشر مى ساخت، از جمله مجله ى عروة الوثقى، گسترش داد و طى آن، برنامه هاى پیش ساخته و کم و بیش مدون خود را مطرح نمود. او در این پیکار سیاسى، حملات متقابل دشمن را نیز بى پاسخ نگذاشت و از شیوه هاى ائتلاف، پنهان کارى و پیکار آشکار استفاده کرد

منبع: کتاب انقلاب اسلامی ایران (علل, مسائل ونظام سیاسی)

X